معنی terputus putus - جستجوی لغت در جدول جو
terputus putus
متناوب، شکسته شد
ادامه...
مُتِناوِب، شِکَستِه شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
secara terputus putus
نامرتبطانه، به صورت متناوب، به طور نوسانی، به طور متناوب
ادامه...
نامُرتَبِطانِه، بِه صورَتِ مُتِناوِب، بِه طُورِ نَوَسَانی، بِه طُورِ مُتِناوِب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی